مصاحبه جدید: داستان من در Taiwan Explorers نمایش داده شد
دیدار با بنوآ اف. ماسه — فیلمساز فرانسوی متفکر و سختکوشی که در تایوان زندگی و کسبوکار خود را بنا نهاده — واقعاً لذتبخش بود. او وقت گذاشت تا از من برای کانال یوتیوب خود @TaiwanExplorers مصاحبه بگیرد، و برایم افتخار بزرگی است که در این برنامه حضور داشتم.
آنچه بیش از همه برایم چشمگیر بود، توانایی بنوآ در دیدن فراتر از ظاهر بود. در حالیکه بسیاری از افراد بینظمیهای حقوقی را «احتمالاً بیاهمیت» تلقی میکنند، او خرد و شهامت لازم را داشت تا تشخیص دهد که سؤال پرسیدن خطرناک نیست — ضروری است. بهویژه در تایوان، جایی که آزادی بیان میتواند با پاسخهای حقوقی خودسرانه یا نامتناسب سرکوب شود، کار او اهمیت دارد.
چرا این مهم است؟
این مصاحبه دید بیشتری به آنچه من روشنترین نمونه مجازات خودسرانه میدانم میبخشد: سندی از دادگاه تایوانی که آشکارا میگوید من آسیبی وارد نکردم و سوءنیتی نداشتم — و با این حال مرا مجازات کرد. من از هر مهاجر، پژوهشگر حقوقی یا شهروند تایوانی میخواهم که به این مسئله در زمینه عدالت قضایی فکر کند.
من تاکنون دو بار در تایپه تایمز معرفی شدهام و رسانههای بیشتری به این موضوع علاقهمند شدهاند. از همه کسانی که به روشن کردن این موضوع کمک میکنند سپاسگزارم.
جالب اینکه…
از ماه ژوئن، ایمیل iCloud من (ross@rosscline.com) دیگر ارسال نمیشود — هنوز میتوانم دریافت کنم، اما از هیچ دستگاه، مرورگر یا شبکهای نمیتوانم ایمیل ارسال کنم. مهندسان اپل در حال بررسی هستند. احتمالاً یک اشکال فنی است، اما زمانبندی آن... جالب است، بهویژه از آنجاییکه تنها گیرندگان مداوم ایمیل طی شش ماه گذشته آدرسهایی با .tw بودند — از جمله قوه قضائیه تایوان، وزارت امور خارجه، و دفتر ریاست جمهوری.
سپاس از تو، بنوآ، برای وقتت، هوشت، و این باور که حقیقت سزاوار سکویی برای شنیده شدن است — نه سکوت.
📄 متن کامل مصاحبه
بنوآ اف. ماسه:
سلام به همه، و خوش آمدید. امروز میخواهیم درباره موضوعی جدی صحبت کنیم — مسائل حقوقی در تایوان. فکر میکنم خیلی مهم است که هر کسی قبل از آمدن به تایوان بداند چه انتظاری میتواند داشته باشد، فرهنگ چگونه است، و همچنین خطراتی که با سیستم قضایی همراه است.
موضوع سختی است، اما فکر میکنم امروز خیلی چیزها یاد خواهیم گرفت، و امیدوارم برای همه مفید باشد.
خب، راس، لطفاً خودت را به طور خلاصه معرفی کن.
راس کلاین:
سلام. اسم من راس کلاین است. اهل کانادا هستم — نیوبرانزویک، در ساحل شرقی، درست کنار مین، ایالات متحده آمریکا.
در سال ۲۰۰۹ به تایوان آمدم و یک مدرسه در نزدیکی تالار شهر در تایچونگ تأسیس کردم.
بنوآ اف. ماسه:
پس سال ۲۰۰۹ بود، درسته؟
راس کلاین:
بله.
بنوآ اف. ماسه:
تو معلم زبان انگلیسی بودی. همچنین یک وبسایت برای آموزش زبان انگلیسی داری، درسته؟
راس کلاین:
بله — rosscline.com، سی-ال-آی-ان-ای.
و همچنین iLearn.tw، که نام شرکت در تایوان بود. این شرکت درست کنار تالار شهر در سال ۲۰۰۹ تأسیس شد. کاملاً قانونی و معتبر بود. در ۲۸ سالگی در اوج دنیا بودم، مدرسه کوچکم را اداره میکردم. احساس خاص بودن میکردم.
بعد از ۱۵ سال زندگی در آنجا، اگر کسی به من میگفت که تمام زندگیام از بین خواهد رفت...
بنوآ اف. ماسه:
بله، خیلی دیوانهکنندهست. پس تو مدرسهات را شروع کردی — ولی قبلش، اصلاً چطور به تایوان فکر کردی؟ تو در کانادا بودی — آیا دوستانی در تایوان داشتی؟ چطور به اینجا آمدی؟
راس کلاین:
خب، برای اولین بار در ۱۸ سالگی برای تابستان به تایوان آمدم تا زبان انگلیسی تدریس کنم. آن زمان تازه قطار سریعالسیر (HSR) ساخته میشد. یکی از مدیران مدرسه همچنین صاحب یک شرکت سیمان بود — پس میتونی تصور کنی که قراردادهای بزرگی داشتن.
آن روزها دوران طلایی بود. بنابراین با احساس بزرگی برگشتم چون بعد از سال اول دانشگاه بود. مردم میپرسیدن، “تابستون چی کار کردی؟” و من میگفتم، “معلم انگلیسی بودم.” واو! خودبینیام حسابی باد کرده بود.
بعد به کانادا برگشتم، ولی دیگه مثل قبل نبود. پنج سال در تورنتو زندگی کردم، سپس یک سال و نیم در آلمان. در نهایت، تصمیم گرفتم در اواخر ۲۰۰۹ یک مدرسه در تایچونگ، تایوان تأسیس کنم — و همین کار را هم کردم.
بنوآ اف. ماسه:
عالیه — یه شروع جدی برای زندگی! منم همین حس رو دارم؛ تایوان فرصتهایی به من داد که توی اروپا هیچوقت نداشتم.
خب، مدرسهات رو شروع کردی، اوضاع خوب بود — و بعد یه قرارداد اجاره امضا کردی. آیا از همون جا همهچی شروع به خراب شدن کرد؟
راس کلاین:
بله. اساساً بعد از ۱۳ سال خوب در مکان نزدیک تالار شهر، یه مدرسه شبانهروزی در واحد کناری باز شد — و اونها فقط در زمانهای کلاسم شروع به کار با چکش برقی کردن.
یه کلک کثیف و مزخرف بود. با نگاهی به گذشته، ای کاش همون موقع میدونستم چیزی که الآن میدونم. اصلاً نباید به صاحبخونهم میگفتم، “هی، من نمیتونم درس بدم چون هیچکس صدای منو از صدای چکش برقی نمیشنوه.”
با گفتن این موضوع، عملاً بهشون اطلاع دادم که این خرابکاری عمدیه و دارم کمک میخوام. ولی کار بهتر — با نگاه به گذشته — این بود که مستقیماً برم دادگاه، از افرادی که مزاحم کارم بودن اخطاریه قانونی بگیرم، و بگم قصد شکایت دارم. صاحبخونه رو کاملاً باید کنار میذاشتم.
بنوآ اف. ماسه:
درسته.
راس کلاین:
ولی اون موقع نمیدونستم.
و صاحبخونه، بهجای کمک، اساساً گفت، “نظرم عوض شده. نمیخوام اینجا بمونی. دردسر درست میکنی.”
پس مجبور شدم نقل مکان کنم — و البته خودم هم میخواستم برم چون واقعاً چکش برقی از دیوار اتاق خوابم رد میشد.
بنوآ اف. ماسه:
وای، واقعاً؟
راس کلاین:
آره. یه جای جدید پیدا کردم — مدرسه رؤیاهام بود — ولی از همون اول مشخص بود که یه کلاهبرداری واضحه.
طوری طراحی شده بود که خودم بخوام از اونجا برم، تا اونا بتونن سپردهم رو نگه دارن — ۲۰۰ هزار دلار تایوان.
بنوآ اف. ماسه:
آیا این رایجه؟ از موارد مشابه شنیدی؟ من چیزهایی مثل این رو در چین شنیدم، ولی نه زیاد در تایوان. فکر میکنی هنوزم زیاد اتفاق میافته؟
راس کلاین:
منظورت کلاهبرداریهای صاحبخونهست؟ یا خرابکاری عمدی؟
بنوآ اف. ماسه:
همون خرابکاری عمدی — مختل کردن کسبوکار به عمد.
راس کلاین:
آره، دقیقاً همون اتفاق برای من افتاد.
و من دقیقاً روبهروی اداره پلیس و سازمان حفاظت از محیط زیست بودم — همون بخشی که مسئول رسیدگی به شکایات صوتیه.
یادم میاد با کودکانی که در حال گریه بودن چون صدا خیلی زیاد بود، رفتم دفترشون.
نمیتونستم اونجا کسبوکارم رو اداره کنم. مشتریهام شروع به ریزش کردن، واقعاً افتضاح بود.
حتی مأمورای ایستگاه پلیس بزرگ در جاده وِنسین و بلوار تایوان — که هنوز هم هست — حتی اونها هم نمیتونستن یا نمیخواستن کمک کنن.
یه کلک کثیف و حقهبازانه بود. ولی این اتفاق افتاد.
بنوآ اف. ماسه:
آره، آره. البته این داستان اصلی امروز نیست، ولی گفتی باید از همون اول ازشون شکایت میکردی، نه اینکه بری سراغ پلیس، درسته؟
راس کلاین:
نه. کاری که باید میکردم — و اینو بهعنوان توصیه به هرکسی میگم — اینه که بدونی در تایوان، صاحبخونه مثل جای دیگه نیست.
اونا واقعاً مثل خدایان باهاشون رفتار میشه. پس اگه چیزی بگی که باعث بشه کاری انجام بدن — چطور جرأت میکنی؟ اونا دارن اون فضا رو به نظر خودشون بهت اجاره میدن با قیمتی پایین. برای تأمین اقساطشون نیست. فقط دارن صبر میکنن ملکشون توی چهار ماه یه میلیون دلار سود بده. همچین بازیگرانین.
پس اگه بری بهشون بگی، “من اجاره میدم ولی نمیتونم کسبوکارمو اداره کنم و شما باید کمک کنید”، این اصلاً قابل قبول نیست. باید مستقیماً از کسی که مزاحمه شکایت کنی و صاحبخونه رو کاملاً کنار بذاری. چون بهمحض اینکه پای اونها به ماجرا باز بشه، فوراً میخوان تو بری. چرا باید مستأجری رو نگه دارن که هیچ دردسری براشون درست میکنه؟
بنوآ اف. ماسه:
آره، درسته. زیاد شنیدم — فرهنگ صاحبخونهها در تایوان اینطوره که ملکی میخری، اجاره میدی، و دیگه هیچوقت نباید کار کنی یا با چیزی درگیر بشی. اگه براشون به خاطر یه مشکل لولهکشی یا کولر زنگ بزنی، بدشون میاد. بهش میگن مافان — نمیخوان دردسر داشته باشن، درسته؟
راس کلاین:
دقیقاً. اگه یه مغازه اجاره کنی و زیبا تزئینش کنی، این اتفاق خیلی رایجه — یادم میاد یه بار به اسم Orgasmo در تایچونگ بود. تو اون ۱۵ سالی که اونجا بودم، حدود هشت بار محلش رو عوض کرد. صاحبش آدم خوبیه — از سالها پیش منو میشناسه — و یادمه گفت، “دوباره داریم جابجا میشیم. صاحبخونه اومد، دید چقدر جا خوب شده، و اجاره رو دو برابر کرد.”
بنوآ اف. ماسه:
آره، افزایش اجاره — فکر میکنم خیلی رایجه. حتی اگه اتوماتیک نباشه، تقریباً قابل پیشبینیه. جایتو زیادی خوب نکن، وگرنه اجارهت میره بالا — و تقصیر خودته.
راس کلاین:
دقیقاً.
بنوآ اف. ماسه:
خب، حالا برسیم به اصل ماجرا. چی باعث شد که تایوان رو ترک کنی؟
راس کلاین:
خب، من خیلی سریع جابجا شدم. یه جا پیدا کردم که — اگه بخوام ساده بگم — مدرسه رؤیاهام بود.
یه پنجره شیشهای بزرگ در خیابان پنجم داشت. قبل از من، یه شرکت اسکوتر برقی خارجی اونجا بود. فکر میکنم از ایتالیا یا یه جای اروپا بود. الآن که فکر میکنم، اونا هم احتمالاً قربانی شدن. ولی بگذار برگردیم به داستان خودم.
الآن باور دارم که عمداً مکان رو به خارجیها اجاره میدادن چون میدونستن خارجیها خیلی نمیتونن از خودشون دفاع کنن. نقشه این بود: بیارش داخل، سپرده رو بگیر، و صبر کن خودش دلزده بشه و بره — تا بتونن سپردهشو نگه دارن. واسه همین من بهش میگم کلاهبرداری صاحبخونه. میتونی همه چیز رو در rosscline.com/scam و ilearn.tw/scam بخونی. ویدیوها هست، گزارشهای TVBS، دو مقاله در تایپه تایمز، و بهزودی، خبر جهانی CHCO-TV هم در حال پوشش دادن موضوعه.
بنوآ اف. ماسه:
فکر میکنی از همون روز اول یه کلاهبرداری بوده — که فقط میخواستن سپردهت رو بگیرن؟
راس کلاین:
بله. خیلی واضح بود — ولی من نمیتونستم اون موقع ببینم. آدم همیشه بعداً متوجه میشه.
اون موقع تازه کووید شروع شده بود. باید سریع از مکان قبلی بیرون میرفتم. این مکان رو پیدا کردم و گفتم، “نه، بهش اعتماد کن. کلاهبرداری نیست.”
ولی بعد، یهو — بوم — اون ازم شکایت کرد… برای چی؟ برای به اشتراک گذاشتن قراردادی که خودش نقض کرده بود و منو با یه در بدون قفل تنها گذاشته بود.
بنوآ اف. ماسه:
باشه، بیاییم سعی کنیم وقایع رو به ترتیب مرور کنیم.
تو این ساختمان جدید رو پیدا کردی، برات مناسب بود، و قرارداد اجاره رو امضا کردی؟
راس کلاین:
بله.
بنوآ اف. ماسه:
و بعد مدرسهت رو منتقل کردی و شروع به تدریس کردی؟
راس کلاین:
دقیقاً. نقل مکان کردم، ۱۰۰ هزار دلار قرض گرفتم برای بازسازی و ارتقاء مکان.
اما بعد مشکلات شروع شد. جدا از اینکه بدون اطلاع قبلی وارد ملک میشدن — که غیرقانونیه — کمکم متوجه شدم... این واقعاً جای من نیست، درسته؟
یه درب پارکینگ فلزی داشتم — میدونی، همون نوعی که با درب بزرگ فلزی بالا میره — و اون در بعد از اینکه «تعمیر» شد شکست و واقعاً افتاد. توی فیلم دوربین مدار بسته ضبط شد. میتونست کسی رو بکشه. این حرف TVBS بود، نه من.
دوستم خوشبختانه عقبتر ایستاده بود وقتی که در سقوط کرد. اون درب بالای یک تن وزن داشت چون خیلی پهن بود.
بعد از اون، من دیگه درب پارکینگ نداشتم — فقط یه درب شیشهای کشویی که هر کسی میتونست بازش کنه. پرده نداشتم. نور خورشید مستقیم میتابید و تجهیزاتم رو خراب میکرد — بلندگوها، دستگاهها. قرار بود پنج سال اونجا زندگی کنم.
تو نیاز داری به اون درب فلزی. بخشی از قرارداد بود.
و صاحبخونه موظف بود درستش کنه — بند شماره پنج قرارداد. واسه همینه که من قرارداد رو به اشتراک گذاشتم.
بنوآ اف. ماسه:
باشه، متوجه شدم. پس با صاحبخونه اختلاف داشتی، و تصمیم گرفتی قرارداد رو به صورت آنلاین منتشر کنی تا مشورت بگیری؟
راس کلاین:
بله. قرارداد به زبان چینی بود. حتی نمیدونستم اطلاعات شخصی توش هست — که ظاهراً باعث میشه انتشارش غیرقانونی باشه — تا دو روز بعد.
حدس بزن کی دیدش؟ خودش.
این یه کلاهبرداری بود — و احتمالاً انتظار داشت که من قرارداد رو به اشتراک بذارم. آخه طبیعیه، یه خارجی وقتی سرش کلاه رفته قرارداد اجاره رو منتشر میکنه. تو جای من بودی، تو چی کار میکردی؟
اون از همون استفاده کرد و — به نظر من — احتمالاً چند تا قاضی رو هم خریده بود. همکاری و فساد واضحه. بعضی از قاضیها ممکنه صندلیشون رو از دست بدن وقتی این موضوع علنی بشه.
بنوآ اف. ماسه:
درسته. برای کسانی که داستان کامل رو نخوندن — من خوندم، ولی بعضی از مخاطبها نه — اجازه بده روشن کنم.
تو قرارداد رو آنلاین منتشر کردی، و اون ازت شکایت کرد به خاطر افشای اطلاعات خصوصی. ولی چه اطلاعات خصوصیای توی قرارداد بود، جز شاید آدرسش؟
راس کلاین:
دقیقاً — فقط آدرسش.
ولی توی تایوان، این یه جرم کیفریه. اگه تا حالا با این نوع پرونده مواجه نشده باشی، اصلاً نمیدونی همچین چیزی غیرقانونیه. هیچ بند محرمانهای تو قرارداد نبود، و در شرایط عادی، نباید هیچ مشکلی در اشتراکگذاریش باشه.
ولی توی تایوان؟ اگه خارجی باشی، اضطراب و تهدید رو نادیده میگیرن، پنج تا شاهد رو نادیده میگیرن، فیلم تلویزیونی رو نادیده میگیرن — همون که از تلویزیون ملی پخش شد، دو یا شاید حتی سه شبکه — و کتاب قانون رو میکوبن روی سرت.
به من شش ماه زندان دادن چون به اندازه کافی «پشیمون» نبودم — برای کاری که هیچ اشکالی نداشت.
راس کلاین (ادامه):
و اینجاست که موضوع واقعاً ناراحتکننده میشه.
من بچه بیولوژیکی ندارم، ولی در تربیت یه پسر هفتساله نقش داشتم. اون هنوز با پدرش در تایوان زندگی میکنه. با هم بزرگش کردیم. بخش مهمی از زندگی منه.
این فقط زندگی من نبود که نابود شد — زندگی اون هم همینطور. این یه نقض حقوق بشره، کاملاً روشنه. این بیرحمیه.
بنوآ اف. ماسه:
خیلی ناراحتکنندهست.
راس کلاین:
وحشتناکه. نمیتونم شوک اون لحظه رو توصیف کنم.
ولی بعد — و این واقعاً شوکهکننده بود — یه سند دادگاه در ماه مارس امسال دریافت کردم در حالی که توی کانادا بودم و سعی میکردم این ماجرا رو رسانهای کنم و برای مقامات تایوان ایمیل بفرستم.
و حدس بزن چی توش نوشته بود؟
نوشته بود: “شما هیچ آسیبی نرساندید و سوء نیتی نداشتید.”
یعنی: شما هیچ کار اشتباهی نکردید.
ولی همچنین نوشته بود: هنوز هم باید شش ماه زندان برید — نه دو ماه — چون به اندازه کافی بابت هیچکاری نکردن پشیمون نبودید.
همه اینا تو یه سند چهار صفحهایه. توی سایت من هست.
راس کلاین (ادامه):
این همون چیزیه که اسمش هست مجازات خودسرانه.
بنوآ اف. ماسه:
یه لحظه صبر کنیم. برای کسایی که با تایوان آشنا نیستن — شاید بعضیاشون دارن به مهاجرت فکر میکنن — باید بگیم که این اتفاق برای همه نمیافته، درسته؟ مورد نادریه.
راس کلاین:
درسته. نادره، ولی زندگیبراندازه.
من ۱۵ سال در تایوان مشغول ساختن کسبوکارم بودم. اگه میدونستم چنین چیزی ممکنه — که میتونن بیرونم کنن و همهچی رو ازم بگیرن — هیچوقت اینقدر اونجا نمیموندم یا اینقدر سرمایهگذاری نمیکردم.
بنوآ اف. ماسه:
درسته. خوبه که مردم از قبل بدونن.
برگردیم. گفتی یه نامه دریافت کردی که گفتن ازت شکایت شده — این مستقیماً از طرف صاحبخونه بود؟
راس کلاین:
آره. ولی راستش دیگه از دست صاحبخونه عصبانی نیستم.
تو دو سال اول این نبرد جهنمی، بودم. ولی الان؟
نمیتونی کسی رو سرزنش کنی که از سیستم قضایی برای ضربه زدن به یه خارجی استفاده میکنه — باید خود سیستم قضایی رو سرزنش کنی. مشکل اصلی اونجاست.
بنوآ اف. ماسه:
درسته. پس مشکل واقعی سیستم قضاییه.
راس کلاین:
بله — و اینم نکته اصلیه:
منو به شش ماه زندان محکوم کردن. و تو سندی که تو ماه مارس دریافت کردم، عملاً بدون عذرخواهی گفتن که این کار رو خودسرانه انجام دادن.
این نقض مستقیم مواد ۹ و ۲۶ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR)ـه — که تایوان بهطور نمادین امضا کرده — ولی براشون مهم نیست.
انگار میگن: "ما یه استان سرکش هستیم که از چین جدا شدیم، به درک که خارجی هستی. قراره زندگیتو نابود کنیم چون کسی جلومونو نمیگیره."
و صادقانه بگم، اگه میدونستم که اینقدر تو تایوان آسیبپذیرم، سالها پیش میرفتم. این کابوس رو حتی برای دشمنم هم نمیخوام.
بنوآ اف. ماسه:
آره، متوجهم. پس رفتی دادگاه و حکم رو گرفتی — ولی هنوز فرصت داشتی که به کانادا پرواز کنی و از زندان فرار کنی؟
راس کلاین:
بله. دو روز بعد از اینکه هواپیمام بلند شد، دنبالم بودن و منو تو سیستم علامتگذاری کرده بودن. خوششانس بودم. بهسختی تونستم فرار کنم.
بنوآ اف. ماسه:
وای. من شنیدم بعضیها تونستن از کشور خارج بشن، ولی معمولاً این اتفاق نمیافته. معمولاً بلافاصله بعد از محاکمه، اجازه خروج از تایوان رو نداری.
راس کلاین:
درسته، چون جرم کیفریه. ولی فکر میکنم تو پرونده من، روند قضایی اونقدر سریع پیش نرفت — شاید چون جرم خیلی مسخره بود. موضوع مربوط به اتفاقی بود که فقط در عرض دو روز، چهار سال پیش افتاده بود. شاید برای همین نتونستن سریع جلومو بگیرن. اصلاً اینطور نبود که بگن، “باید جلوی این مرد رو بگیریم — برای جامعه خطرناکه.”
بنوآ اف. ماسه:
آره.
راس کلاین:
و یه انتخاب هم بهم دادن: یا یک سال کامل به صورت رایگان زبان انگلیسی تدریس کنم، یا شش ماه برم زندان.
ولی چطوری میتونم زندگیمو دوباره بسازم وقتی که پنج یا شش روز در هفته — تمام وقت — رایگان کار کنم؟ این اسمش گزینه نیست. این اسمش کار اجباریه.
بنوآ اف. ماسه:
آره. خیلی بده. یعنی همه اینها... فقط به خاطر اینکه یه قرارداد اجاره رو منتشر کردی؟
راس کلاین:
دقیقاً. مجازات خودسرانه.
بنوآ اف. ماسه:
پس قدم بعدی برای تو اینه که—
صبر کن، بذار یه لحظه از بحث منحرف شم: این اولین مصاحبهایه که انجام دادی و توش داستانت رو کامل گفتی؟
راس کلاین:
بله. این اولین مصاحبهایه که ممکنه واقعاً منتشر بشه. امیدوارم که بشه. فقط متأسفم که کیفیت ویدیو عالی نیست. ولی آره — این اولین باره که از زمان دریافت اون نامه در مارس، بهطور علنی صحبت میکنم.
و برای من، اون نامه… دولت تایوان نمیتونه اون رو نادیده بگیره. اونها با زبان خودشون گفتن. و من کلی مدرک دارم. شما چهار سال زندگی منو نابود کردین. اگه قصد جبران دارید، باید غرامت جدی بدید.
بنوآ اف. ماسه:
آره. منظورم اینه که آدمایی مثل ما — سالها تو تایوان زندگی کردیم. ما تایوان رو خونهمون میدونیم. ما عاشق تایوانیم. و فقط میخوایم بهش کمک کنیم — نه اینکه بهش حمله کنیم.
راس کلاین:
دقیقاً. امیدوارم بعضی از بینندگان این موضوع رو بفهمن.
اولین چیزی که باید تغییر کنه اینه که چقدر راحت میشه خارجیها رو هدف گرفت — و چقدر سخته که یه خارجی تو تایوان هیچ دعوای حقوقیای رو ببره. تقریباً غیرممکنه که در مقابل یه شهروند تایوانی پیروز بشی.
بنوآ اف. ماسه:
میتونی اینو دوباره بگی؟
راس کلاین:
آره. و میخوام یه چیزی رو مستقیم به خودت بگم. کاری که الآن داری میکنی — واقعاً باعث افتخارمه.
وقتی که تو تایچونگ کسبوکارم رو اداره میکردم، احساس شکستناپذیری داشتم. روی قله دنیا بودم.
وقتی داستانهای بقیه خارجیها رو میشنیدم که زیر فشار له شدن، سریع قضاوت میکردم و میگفتم، “احتمالاً خودشون مقصر بودن. بهتره فقط برن.”
ولی الآن — تو داری وقت میذاری، بهعنوان یه خارجی باتجربه که بیش از ده ساله اینجاست، به حرفم گوش میدی.
و دارم از این تجربه رشد میکنم. دارم میفهمم چقدر اون موقع اشتباه میکردم. احساس گناه میکنم بابت اینکه اون موقع به حرف اونها گوش ندادم.
تو داری کاری میکنی که من هیچوقت نکردم. وقت میذاری برای یکی، کنجکاوی نشون میدی، تحقیق میکنی. ممنونم.
بنوآ اف. ماسه:
خب، آره. قدردانی میکنم.
کسبوکار منم داره رشد میکنه. میخوام تو تایوان بمونم — شاید ده سال دیگه، شاید بیست سال. ولی استرسزاست، وقتی میدونی همچین چیزهایی ممکنه اتفاق بیفته.
راس کلاین:
آره. فقط امیدواریم که بهتر بشه.
بنوآ اف. ماسه:
بذار یه داستان دیگه بگم. همین دیروز، توی اتوبوس یکی از دوستامو دیدم.
گفت که تمام حسابهای بانکیش مسدود شده چون کسی بهاش تهمت کلاهبرداری زده.
ظاهراً یه تخته موجسواری رو به قیمت ۱۰۰۰ دلار تایوانی فروخته — حدود ۳۰ دلار آمریکا. خریدار از وضعیت تخته راضی نبوده، ولی بهجای اینکه باهاش صحبت کنه، فقط گزارش داده.
الآن همه حسابهاش مسدود شده. نه فقط یکی — همهشون. و هنوزم نمیدونه که آیا اصلاً دوباره میتونه از حساب بانکی تو تایوان استفاده کنه یا نه. اونم کسیه که ۱۵ یا ۲۰ ساله اینجاست.
راس کلاین:
خوشحالم که اینو گفتی، چون قبلاً نگفتم — ولی این اتفاق برای منم افتاد.
تو سال اول این سیرک قانونی — اصلاً نمیتونم بهش بگم روند — یه وکیل رایگان دولتی داشتم. احتمالاً فقط منشی بود.
اون گفت صاحبخونه میتونه مستقیماً از حساب بانکی شخصی یا شرکتی من پول برداره تا زمانی که نیم میلیون دلار تایوانیای که بابت «آسیب روحی» به خاطر اشتراک قرارداد میخواست، جمع بشه.
اون چیزی بود که من باهاش مواجه بودم. پس آره — موضوع مسدود شدن حساب بانکی برای منم اتفاق افتاد.
و یه دوست دیگهم دارم — یکی از صمیمیترینهام — این شایعه نیست. اون توی هسینچو هفت سال زندگی میکرد و چند تا جریمه پارکینگ داشت. بعد به تایچونگ نقل مکان کرد.
اصلاً از اون جریمهها خبر نداشت. ولی شش سال بعد — یه دفعه — بیش از ۱۰ هزار دلار تایوانی از حسابش کم شد. معلوم شد بابت همون جریمهها بوده.
پس آره — توی تایوان، اگه سیستم بخواد، پولت تو حساب بانکی امن نیست.
بنوآ اف. ماسه:
آره. این اصلاً درست نیست.
یه چیز دیگه هم هست که میخوام بگم — چون برای خودم اتفاق افتاده — اگه کسی تو تایوان بابت پول ازت شکایت کنه، تا وقتی پرونده حل نشده، نمیتونی کشور رو ترک کنی.
یعنی اگه بگم تو از من ۱۰۰۰ دلار تایوانی دزدیدی و شکایت کنم، ممکنه در فرودگاه متوقف بشی. جلوی خروجت گرفته میشه.
و بدتر از همه اینکه — بعضی وقتها حتی نمیدونی ازت شکایت شده.
راس کلاین:
آره. از کنترل خارجه.
از منم بابت پول شکایت شد — ولی من تونستم خارج بشم. شاید فقط خوششانس بودم. نمیتونم با قطعیت بگم.
ولی برای اینکه موضوع مجازات خودسرانه رو تکمیل کنم — یه مورد بود توی دوران کووید، یا بلافاصله بعد از اوجش. کسی ماسک جمع کرده بود. تو روزنامه چاپ شد.
میدونی حکم چی بود؟ پنج سال زندان.
بنوآ اف. ماسه:
پنج سال؟
راس کلاین:
آره. برای احتکار ماسک. پنج سال. واقعاً دیوانهکننده بود.
و کی میدونه واقعاً چی شده؟ فقط یه تیتر بود توی تایپه تایمز. ولی نکته اینه — خیلی عجیبه.
ممکنه برای همچین کاری پنج سال بری زندان. یا برای کشیدن یه کم ماریجوانا.
من حتی نمیکشم، و نمیگم باید قانونی بشه — ولی پنج سال؟
بنوآ اف. ماسه:
آره. مردم باید واقعاً آگاه باشن — اگه میخوان بیان تایوان، اصلاً نباید با چیزای غیرقانونی سر و کار داشته باشن. حتی چیزای جزئی. ارزشش رو نداره.
راس کلاین:
اوه خدای من، آره. ممکنه برای کاری که تو جاهای دیگه اصلاً جرم محسوب نمیشه، اینجا شدیداً مجازات بشی. باور نکردنیه.
بنوآ اف. ماسه:
آره، آره. واقعاً دیوونهکنندهست.
خب... امیدوارم زمان کافی برای گفتن همهچیز داشته باشیم. آیا چیز دیگهای هست که بخوای اضافه کنی؟
راس کلاین:
فقط میخوام بگم امیدوارم این ماجرا دیده بشه. شاید یه روز کتاب بنویسم، یا مصاحبههای بیشتری مثل این انجام بدم — امیدوارم با رسانههای بزرگتر.
بنوآ اف. ماسه:
ممنونم.
راس کلاین:
امیدوارم بهزودی — با کمک تو — بتونیم این موضوع رو عمومی کنیم. واقعاً سخت بوده. حتی گروههای حقوق بشری در تایوان هم حاضر نیستن بهش بپردازن، چون محدود به چیزایی هستن که دولت اجازه میده بهش ورود کنن.
همه گفتن — “شوهرش خیلی پولداره… به مافیا وصله.”
بذار رک بگم. این چیزی بود که من باهاش روبهرو بودم.
پس آره، من صاحبخونه اشتباهی رو گرفتم. و اگه بخوای بدونی اسم، آدرس و شماره تلفنش چیه — احتمالاً بهزودی منتشرش میکنم توی rosscline.com/scam.
و دیگه کاری از دستش برنمیاد — من توی کانادام. چیزی برای از دست دادن ندارم.
(با خنده) شوخی میکنم. ولی واقعاً شوخیه؟
بنوآ اف. ماسه:
(با خنده) آره.
راس کلاین:
در تماس باش. بهروزرسانیها در ilearn.tw/scam.
همچنین، فردا قراره توی اخبار باشم — نمیدونم کی پخش میشه.
اون دو مقاله در تایپه تایمز و سند رسمی دادگاه — همونی که بهوضوح مجازات خودسرانه رو نشون میده — همه اونجا هستن.
به زبان چینیه، ولی بذار از هوش مصنوعی استفاده کن. دقیقاً میفهمی چی نوشته.
“بدون سوء نیت. بدون قصد بد. بدون آسیب.”
ولی با اینحال — زندان.
بنوآ اف. ماسه:
امیدوارم اوضاع بهتر بشه — هم برای تو و هم برای تایوان.
راس کلاین:
اگه این اتفاق بیفته، به خاطر آدمایی مثل توئه. قدردان وقتت هستم. ممنونم.
بنوآ اف. ماسه:
ممنونم.
راس کلاین:
خیلی خب. بهزودی میبینمت. (دست دراز میکند)
خداحافظ.
1 اظهار نظر
In Taiwan, truth is not a defense — it’s the reason you’re punished.
The court admitted I caused no harm, had no intent to hurt anyone, and simply shared a contract after being scammed. Their response? Six months in jail.
Taiwan doesn’t protect free speech. It doesn’t protect justice. It protects power, property, and face.
And if you’re a foreigner — you’re disposable. You’re just a guest until you challenge the wrong person.
Taiwan wants to be seen as a beacon of freedom against China, but this case proves:
It’s not a democracy. It’s an authoritarian state that smiles for the West.
Use irony to turn Taiwan’s global branding against it:
• “Asia’s Most Progressive Democracy” — unless you make a rich landlord uncomfortable.
• “A Safe Place for Foreign Talent” — unless you stand up for yourself.
• “A Country of Laws” — unless those laws are inconvenient to someone with guanxi (connections).
At least in China, the courts don’t pretend.
In Taiwan, they say “you’re innocent” — then punish you anyway.
This is fake democracy with real consequences.
1. Ross, can you walk us through what led to this whole situation?
Ross:
Sure. I rented a place to run my English school — everything was legal. But when the landlord refused to fix serious issues, I posted our rental contract online to ask for advice. That’s all I did.
And for that? I was convicted of a criminal offense — for posting my own lease.
Not because I lied. Not because I hurt anyone. Just because I embarrassed a landlord in a system built to protect landlords at any cost.
⸻
2. What did the court actually say in its decision?
Ross:
The most surreal part is that the court literally said:
“You caused no harm and had no malicious intent.”
Then they gave me six months in jail anyway.
That’s not law — that’s authoritarianism with paperwork.
Taiwan didn’t convict me for doing wrong. They convicted me for not apologizing enough for being right.
⸻
3. And what did the prosecution claim you did wrong?
Ross:
They said I violated privacy by posting the landlord’s address — the same address anyone could find online.
If that sounds insane, it’s because it is.
In Taiwan, truth isn’t a defense — it’s a threat. The moment you speak up, the system turns on you.
The court knew I didn’t harm anyone. But I made the wrong person lose face. That’s the real crime here.
⸻
4. Were you given any alternative to jail?
Ross:
Yes — and it was even more insulting.
They offered me a full year of unpaid labor — teaching English five days a week, full-time, with zero pay.
They tried to dress it up as “community service.” But let’s be honest — that’s just forced labor.
It was their way of saying: “Either disappear quietly or work for free while we pat ourselves on the back.”
⸻
5. Do you think your foreign status played a role in how this was handled?
Ross:
Completely.
In Taiwan, if you’re a foreigner, you’re just a guest until the system needs a scapegoat.
They love you when you’re spending money and keeping quiet. But the second you challenge someone local — especially with connections — you’re roadkill.
It’s not a legal system. It’s a loyalty test.
⸻
6. What was the hardest part of all this?
Ross:
Honestly, realizing how fake the system is.
You walk into a courtroom thinking it’s about truth and fairness — and it’s not. It’s theater.
I watched a judge say I did no harm — and then punish me for my attitude. That’s not law. That’s legalized gaslighting.
And that moment shattered every belief I had about Taiwan being “different from China.”
⸻
7. What do you say to people who argue Taiwan is still a young democracy trying to improve?
Ross:
No. That excuse expired a decade ago.
You don’t get to call yourself a democracy while jailing foreigners for telling the truth.
What happened to me would make sense in Russia or China. But Taiwan? The one getting praised by Western governments?
Let’s be honest — this is a feudal system in Western drag.
⸻
8. What do you want people — especially in the West — to understand about your case?
Ross:
I want them to understand that Taiwan is playing two roles:
One for the cameras — progressive, modern, pro-human rights.
And one behind closed doors — vindictive, nationalistic, and legally corrupt when it suits them.
This isn’t just about me. It’s a warning: don’t confuse good PR with good government.
⸻
9. Are you planning to keep fighting this publicly?
Ross:
Absolutely. If they’re going to ruin my life for speaking the truth, I’ll make sure the world hears it.
I’ve got nothing to lose.
And Taiwan’s legal system? It just lost the one thing that mattered: its reputation.
⸻
10. Final words?
Ross:
Yes — if you’re watching this thinking “That could never happen to me,” you’re wrong.
If you’re a foreigner in Taiwan, you’re protected until you aren’t.
And if you think Taiwan’s courts are about justice, just remember:
They said I did no harm, no wrong…
…and then they threw me in a cage anyway.